چوپانی و تاجری دوست بودند و هردو هدف مشترک دور دنیا دیدن را داشتند، تاجر یه عمر پول جمع کرد برای هدفش ونهایت بعد 30 سال که خواست دور دنیا را ببینه از دنیا رفت و موفق نشد و چوپان هر روز با گوسفندانش به یه نقطه از دنیا رفت و بعد 30 سال در نهایت سلامت به شهر اصلیش با کلی ثروت اومد.
داستانی
همه را مثل خودمان میبینیم
داستان پندآموز دهقان و ارباب
داستان پند آموز پهلوان تختی
داستان زیبا و شیرین و پند آموز منطق و احتمال!
داستان چوپان دروغگو (داستان جدید)
داستان کوتاه زرنگی
یه ,رفت ,چوپان ,تاجر ,سال ,نقطه ,دور دنیا ,بعد 30 ,30 سال ,از دنیا ,رفت و
درباره این سایت